معرفی کتاب استارت آپ شما (موسس لینکدین)

بازدید: 336 بازدید
کتاب استارت آپ شما

نویسندگان و مترجم اثر استارت آپ شما:

Reid Hoffman

Ben Casnocha

محمد رضا آل یاسین

مترجم: محمد رضا

سلام خدمت شما کاربران محترم وبسایت پرنیان طرح

کتاب استارت آپ شما به نویسندگی رید هافمن  و بن کاسنوچا  و به مترجمی محمد رضا آل یاسین که پرفروش ترین کتاب در فهرست نیویورک تایمز است یکی از بهترین کتب برای تحول ذهنی و رفتاری شما برای شروع یک استارتاپ موفق می باشد.

به شما توصیه میکنم حتما برای یکبار هم که شده این کتاب را تهیه و مطالعه کنید ، چرا که تجربیات و خاطرات کاری بنیانگذار لینکدین در این کتاب نهفته است.

خلاصه ای از فصل اول این کتاب :

فصل ۱.  همه ی انسانها کارآفرین هستند

شما یک کارآفرین چشم به جهان گشودید. اما این بدان معنا نیست که به دنیا آمدید تا شرکت و یا کارگاهی تاسیس کنید. زیرا تنها معدودی از افراد برای پایه گذاری یک شرکت و آغاز کسب و کاری تازه آمادگی دارند. به بیانی دیگر پایه گذاری یک حرفه ی مستقل و مشخص قبل از هر چیز چارچوب ذهنی خاص، اشتیاق سوزان و اعتماد به نفس فراوان می طلبد که همه از آن برخوردار نیستند؛ با وجود این همه ی ما از قابلیت آفرینندگی و زایندگی بهره مندیم. در واقع شور و انگیزه برای آفرینش کارهای نوظهور و ابتکاری در DNA و یا آرایش ژنتیکی مان مستقر و در یکایک یاخته های تن مان جاری است. بر این اساس ما در باطن از بهترین کیفیات و ممیزات برای نوآوری بهره مندیم. همان گونه که یونس می گوید انسانهای اولیه که در غار زندگی می کردند برای تامین قوت و غذا و ادامه ی حیات ناگزیر به ذهن کار آفرین خویش توسل جسته و ابزار و امکاناتی را ابداع کردند؛ بتدریج با مشاهده ی هزاران تجربه متفاوت دامنه ی دیدشان وسعت یافت، در قلمروهای مجهول و ناشناخته ای که هیچ تضمینی برای آن نبود گام برداشته و درهای تازه ای را به روی خود گشودند. اما بتدریج و طی قرون متمادی این استعداد از نظرها دور و پوشیده ماند، زنگار گرفت و سفت و سخت شد. اغلب افراد فراموش کردند که در باطن کارآفرین هستند. چون تنها بخشی از ماهیت خود را به رسمیت می شناختند و در آن سطح بالایی که در توان شان بود عمل نمی کردند اغلب به عنوان نیروی کار مورد بهره برداری قرار گرفتند.

اما اکنون جهان سرشار از نمونه های شگرف و جالب از زنان و مردانی است که با تصمیم و اراده رویا و فکری را در خاطر پرورانده و تفکر کارآفرینانه را به فعالیت واداشته اند. و شما نیز برای تطبیق با شرایط کنونی و مقابله با چالش های زندگی مدرن ضرورت دارد با توسل به اصول و قواعدی ـ که در این کتاب به آنها اشاره می شود ـ از سطح بگذرید، به ژرفای وجودتان نفوذ کنید و غرایز کارآفرینانه خویش را، که سالیان سال راکد و دست نخورده باقی مانده کشف کرده و از آنها برای آفرینش کارهای بدیع و نوظهور استفاده کنید. صرفنظر از این که شما دکتر، معلم، وکیل، مهندس و یا پیشه ور هستید، ضرورت دارد نخست خود را یک کارآفرین به حساب آورده و تردید نکنید که به محض اتکاء به غریزه ی کارآفرینی خویش، پرتو این نور ذهنتان را روشن و طرح دقیق و روش های تحقق آن را بر شما معلوم خواهد ساخت. 

اشتباه نشود این کتاب راهنمای یافتن شغلی جدید نیست و یا چگونگی نگارش سوابق کاری و یا شیوه ی تاثیرگذاری بر مصاحبه کننده را به شما یاد نمی دهد. آنچه در این نوشتار می آموزید تکنیک ها، تاکتیک ها و مهارت هایی است که برای تطبیق با شرایط کار کنونی و آینده به شدت به آن نیاز دارید. راهکارهای مندرج در این کتاب افق های تازه ای را به روی دیدگاههایتان می گشاید تا با گسترش شبکه ی افرادی که با آنان در تبادل هستید و تیز کردن ابزارهای رقابتی تان و دستیابی به فرصت های حرفه ای بهتر به شاهراه رفاه و غنا و آزادگی و وارستگی گام نهاده و امکانات جدیدی را خلق کنید. موفقیت شما در آینده مستلزم آن است که نخست به قابلیت گسترش و پرورش و شکوفایی ذهن خلاقه خویش و تبدیل شدن به آنچه در توان تان است اعتقاد داشته باشید، و سپس راهکارهای نهفته در این کتاب را به روشنی درک و از آنها پیروی کنید. جامعه ای که اغلب افرادش کارآفرینانه بیندیشند، مشکلات بیشتر در زمان کمتر حل و فصل شده و زمینه ی مساعدی برای رشد و اعتلای آن فراهم خواهدشد. تحول شگرف تکنولوژی در عصر حاضر، که ناشی از ذهنیت کارآفرینانه است، موجب شده که انسان در راه کسب ثروت گاه یک شبه ره صدساله را بپیماید. این کتاب درباره شما و بهبود جامعه ی پیرامون شماست. این تحول یک کارگروهی و مبتنی بر خرد جمعی است و زمانی آغاز می شود که یکایک افراد برای انجام آن آمادگی داشته باشند. 

دنیای تازه ی کار

قرنها مهاجران زیادی از گوشه و کنار جهان برای آمدن به آمریکا تن به ماجرا سپرده و تمام دستمایه ی زندگی شان را صرف کاری کردند که آینده مبهم و مجهولی در پی داشت و می توانست به تباهی کامل زندگی شان بینجامد. آنان اعتقاد داشتند که با تقلا و جانفشانی از زندگی بهتری نسبت به والدین شان بهره مند خواهدبود. 
از بدو تولد این کشور آمریکاییان از درآمد بیشتر، تحصیلات بهتر و استانداردهای بالاتری از زندگی نسبت به اسلاف و پیشینیان خود بهره مند بوده اند. امید به زندگی ارتقاء یافته و موفقیت و رفاه دست یافتنی تر شده است. 
در شصت سال اخیر بازار کار برای تحصیلکرده ها به عملکرد یک  آسانسور بی شباهت نیست. دانشجویان پس از فارغ التحصیلی با سوار شدن در پایین ترین سطح این آسانسور در شرکت هایی نظیر آی.بی.ام ( ۱۱) و یا گلدمن ( ۱۲) مسئولیتی به عهده می گیرند. سپس در چارچوب سلسله مراتب شغلی، کار می کنند، آموزش می بینند، تجربه می اندوزند و ترفیع می گیرند. مادام که آنان از دید و نظر مقامات بالا دست شایسته و پربازده باشند با آهنگی ملایم به سطوح بالاتر ارتقاء یافته و از قدرت، درآمد و امنیت شغلی بیشتری بهره مند می گردند. سرانجام پس از رسیدن به شصت و یا شصت و پنج سالگی از آسانسور پیاده می شوند تا کارمندان سطوح پایین مجال یابند به مقام و موقعیت هایی که پیش از این توسط آنان اشغال شده بود دست پیدا کنند. اما مشکل اینجاست که این آسانسور در تمام طبقات شلوغ است. بسیاری از جوانان، حتی با مدارک بالا و شرایط ممتاز در طبقات پایین مانده اند، کار خوبی ندارند و یا بی کارند. 
رونالد براون اشتاین ( ۱۳) در کتاب « آتلانتیک ( ۱۴) » به نکته جالبی در این زمینه اشاره می کند. وی می گوید: « امروزه مردان و زنان شصت و یا هفتاد ساله بازنشسته نمی شوند، بلکه دوباره به نیروی کار می پیوندند. این تنش به سطوح پایین منتقل شده و موجب می شود که کارکنان با سوابق کاری کمتر به مراتب بالا ارتقاء پیدا نکنند. به این ترتیب نه تنها سوار شدن به آسانسورکار برای جوانان امری دشوار است؛ بلکه افراد باسابقه به سختی ترفیع می گیرند و امکان بازنشستگی برای افراد بالای شصت سال نیز به آسانی میسر نیست. براون اشتاین می افزاید: « به جای دریافت ترفیع با آهنگی ملایم و منظم هر کسی بر روی پای دیگری قدم می گذارد و می کوشد به نحوی موقعیت او را تصاحب کند » 
به هر حال با منسوخ شدن سلسله مراتب شغلی، ارتقاء به مقام و موقعیت های بالاتر که نسل های پیشین از آن برخوردار بودند از میان رفته و دفترش برای همیشه بسته شده است. دیگر نمی توان روی آموزش کارفرما برای تقویت فنون ارتباطی و یا ارتقاء مهارت های حرفه ای کارکنان حساب کرد. امروزه مدیران از کارمندانشان، حتی کارکنان دون پایه، انتظار دارند از همان روز نخست کاری را که به خاطرش استخدام شده اند به بهترین شیوه ی ممکن انجام دهند، به سرعت فوت و فن کارشان را یاد بگیرند و ظرف مدتی کوتاه سرعت شان را افزایش دهند. پس اگر درصدد فراگیری مهارتی تازه هستید تا در کاری که برایش استخدام شده اید پربازده باشید آموزش و به عبارتی سرمایه گذاری بر روی شما به عهده خودتان است و شرکتها برای این کار میل و رغبتی نشان نمی دهند، شاید به این دلیل است که متعهد نمی شوید سالیان سال در این شرکتها کار کنید و یا چه بسا کارهای متفاوت دیگری را در طول خدمت تان در پیش گیرید. در گذشته قرارداد طولانی مدت بین کارمند و کارفرما، شغل طولانی مدت را در ازای پایبندی به کار طولانی مدت تضمین می کرد. اما امروزه قراردادهای کوتاه مدت متکی بر عملکرد که بین دو طرف به روز می شود جای قراردادهای گذشته را گرفته است. ارتقاء شغلی که در گذشته سیر عمودی را طی می کرد و صرفاً به دید و نظر کارفرما وابسته بود، اکنون مسیر افقی به خود گرفته و با شبکه افرادی که با آنان تبادل دارید مورد ارزیابی قرار می گیرد. 
امروزه تکنولوژی و جهانی شدن دست به دست هم داده و بسیاری از مشاغل پررونق گذشته را از جلوه و جلا انداخته است. بسیاری از کارها در گذشته به دانش و مهارتی نیاز داشت که به آسانی قابل اکتساب نبود. به همین دلیل حقوق قابل توجهی در قبال انجام آن پرداخت می شد. در صورتی که امروزه همان کارها به صورت ماشینی و خودکار و به بهترین شیوه ی ممکن انجام می شود. البته نباید از نظر دور داشت که تکنولوژی بعضی مشاغل را منسوخ کرده و کارهای جدیدی را به وجود آورده که در قیاس با کارهای مشابه گذشته مستلزم دانش و مهارت بیشتر است. از آن گذشته تجارت و تکنولوژی یکشبه به وجود نیامده و به این زودیها هم از میان نمی رود. بازار کاری که همه ی ما در آن اشتغال داریم پیوسته در حال تغییر و تحول است. بنابراین بر تمام ترفندها و تکنیک هایی که تصور می کردید درباره ی کسب و کارتان می دانید خط بطلان بکشید و به باده ی فراموشی شان بسپارید. زیرا قوانین و اصول کار تغییر کرده و راهبردهای گذشته کارآیی اش را به طور کامل از دست داده است. امروزه استفاده از فرصت های جدید و به کار انداختن نیروی خود در مجاری صحیح و منطبق با دانش و مهارت روز یک ضرورت قطعی و یکی از ارکان اساسی موفقیت است. با این حساب اگر نسبت به تحول در صنعت و تکنولوژی بی تفاوت باشید کلاهتان پس معرکه بوده و به خاطر عقب افتادن از قافله ی تمدن حکم ناکامی خود را امضاء کرده اید. در گذشته افراد به خاطر بیکاری و یا عدم رضایتمندی از شغل شان جویای کاری جدید بودند؛ در صورتی که امروزه شما باید با استفاده از فرصت های جدید و ایجاد و بسط شبکه های هوشمند درصدد تطبیق کسب و کارتان با گرایش ها و تکنیک های نو و در پی آن آفرینش حرفه ای نوظهور باشید. برای این منظور باید اجازه دهید غریزه ی کارآفرینی ارباب و سالار باطنی تان شود و بر افکار و عواطف و تصاویر ذهنی و عکس العمل هایتان حکمفرمایی کند، در غیر این صورت امکان بهبود و رشد و ترقی را از خودستانده و جز شکست نصیبی نمی برید. امروزه عبارت:« هدف، آتش، هدف، آتش، هدف، آتش » جای عبارت: « آماده، هدف، آتش » را گرفته است و این بدان معناست که اگر همچنان ذهن تان را به اصول و الگوهای گذشته محدود کنید، و برای به زیر سلطه درآوردن افکار و آرمان های خلاقه و استفاده از آن در جهت تحقق آمال و آرزوهایتان این دست و آن دست کنید بتدریج انرژی و نیروی تحرک تان به رکود کشیده شده، کیفیت کارتان به شدت پایین آمده و احساس پوچی، بیهودگی و بی معنایی بر شما حاکم خواهد شد. 

اکنون فاصله بین افراد آگاه از اصول کاری نو و بهره مند از مهارت های جدید با افرادی که به روش ها و الگوهای منسوخ گذشته چسبیده اند روز به روز زیادتر می شود. حال این پرسش مطرح است که شما به کدامیک از این دو گروه تعلق دارید.  

کتاب استارت آپ شما

چرا استارت آپ شما

تغییر از یکسو با فرصت های تازه و از سوی دیگر با موانع و تنگناها توام است. شما در حال حاضر به یک ذهنیت کارآفرینانه نیاز دارید. برای این منظور باید پوسته ی خود را بشکنید، پوسته ای از نو بسازید، از کارهای روزمره و عادی فاصله بگیرید و به جستجوی تجربه های تازه برآیید. اگر از غریزه ی نوآوری که در ذات و ضمیرتان نهفته روی برگردانید، در آینده ای نه چندان دور از مال و منال جز آب باریکه ای چیزی دستگیرتان نخواهدشد. صرفنظر از اینکه در یک شرکت کوچک با ده کارمند کار کنید، یا در شرکتی بسیار بزرگ، موسسه خیریه، سازمانی دولتی، بخش خصوصی و یا هر مجموعه دیگر، اگر مایلید از فرصت های جدید استفاده کنید و در مصاف با چالش های آشفته بازار کنونی سربلند بیرون آیید باید فکر و عملکردی در پیش گیرید که گویی در حال اداره ی یک استارت آپ هستید. به محض اینکه به طرزی فزاینده این تجربه را آغاز کنید بتدریج درباره ی مهارت ها و استعدادهای طبیعی خودتان معلومات بیشتری به دست آورده، از توانایی افزایش و پرورش کارآیی ها و استعدادهای خدادادی تان بهره مند شده و به ابزارهای نیرومند برای مقابله با چالش های بازار کسب و کار کنونی مجهز خواهیدشد. 

چرا استارت آپ شما؟ شما هنگام تاسیس یک شرکت با اطلاعات ناچیز، زمان کم و امکانات محدود تصمیم گیری می کنید. هیچ تضمینی وجود ندارد که کارتان پروبال گرفته و یا دوام آورد. بنابراین باید تا حدودی تن به ماجرا بسپارید و متقبل خطر شوید. رقابت پیوسته تغییر می کند؛ بازار به طور مداوم تغییر می کند و دوام و بقاء هر شرکت محدود می باشد. شما هرگز نمی دانید که در آینده با چه رویدادهایی روبه رو خواهیدشد. اطلاعات و منابع محدود و رقابت خشونت آمیز است؛ جهان از هر جهت در حال تغییر و تحول بوده و مدت زمانی که به انجام هر کار اختصاص می دهید پیوسته تحلیل می رود. این بدان معناست که شما باید همواره خود را با اوضاع و شرایط تطبیق دهید. در غیر این صورت هیچکس ـ نه کارفرمای شما و نه دولت ـ پاپیش نمی گذارد تا از سقوط و تباهی تان جلوگیری کند. به هر حال یک شیوه ی مدیریت منزوی و خودکامه که در اصل بر وجود یک شخص استوار و تابع الگوهای منسوخ گذشته است دیر یا زود از حرکت بازمی ایستد و شما به خاطر عدم تطبیق با شرایط روز تاوان سنگینی خواهید پرداخت. 
کارآفرینان اغلب با تغییرات، محدودیت ها و بلاتکلیفی هایی مواجه اند. اما آنان برای مقابله با این وضعیت ضمن ارتقاء هوشمندی تجاری شان در کالاها و یا خدمات خویش مزیت رقابتی به وجود می آورند تا در جلب و جذب مشتری از رقبا جلو بیفتند. به علاوه با انعطاف پذیری در برنامه ها و ایجاد شبکه ارتباطی در صنعت شان به استارت آپ خود رونق و دوام می بخشند. به شدت درصدد یافتن و یا ایجاد فرصت های درخشانی هستند که مستلزم ریسک است. آنان فعالانه این ریسک ها را مدیریت کرده و گاه برای غلبه بر چالش ها به هوشمندی شبکه شان متوسل می شوند. بسیاری از شرکتها کارشان را از گاراژ خانه شان آغاز کردند. اما به خاطر پیروی از اصول فوق به سرعت رونق گرفته و پس از چند سال به شرکتی معظم مبدل شدند. موفقیت شما در بازار کنونی نیز مستلزم هماهنگی و تطبیق با این راهکارهای کارآفرینانه است. این الگوها صرفنظر از این که در کدام مرحله ی شغلی قرار دارید، تازه فارغ التحصیل شده، ده سال سابقه کار داشته و یا مهیا می شوید گام بزرگ بعدی را بردارید، برایتان مفید و راهگشاست. امروزه شرکتها، حتی شرکتهای معظم و پیشرفته، بخشی از فعالیت شان را به نوآوری اختصاص می دهند. استیو جابز ( ۱۵) شرکت اپل را « بزرگترین استارت آپ سیاره ی خاک » نامید. او فردی هیچ کاره و اهل ناکجاآباد بود تا این که روزی تجربه ای بزرگ به سراغش آمد، نبوغ خفته و نهفته وی را بیدار کرد، و از آن پس با پیروی از راهکارهای کارآفرینانه ـ که در این کتاب به آنها اشاره می شود ـ و همت و پشتکار، جهانی نو پدید آورد و تا پایان عمر با انجام خدماتی جدید و نوظهور از این نوپایی حفاظت کرد. این رهبر تحول زا، ایجاد کننده یک ارزش، یک سرمشق و فراهم آورنده یک معنا بود. شما نیز باید به تاسی از استیو جابز در استفاده از فرصت ها فرز و چابک باشید و تا پایان عمر

استارت آپ باقی بمانید برای این منظور نخست باید این احساس را در خود بپرورانید که به راستی قدرت آفرینش کاری جدید و ابتکاری را دارید. سپس با گفتگو و تعامل با کارآفرینان و مدیران و اعضای شبکه ی هوشمندتان از یافته های ذهنی و تجربی شان درا ین راستا سود ببرید. از آنان بپرسید که اگر این تغییر را ایجاد نمی کردند، چه زیانهایی داشت؟ چه چیزهایی را در زندگی حرفه ای شان از دست می دادند؟ قبلاً به خاطر این مساله چه خسارتهای مالی، احساسی و فکری را متحمل شده اند؟ 

چرا ما؟

من ( ریدهافمن ) شرکت لینکدین را در سال ۲۰۰۳ با ماموریت اتصال و ارتباط افراد ماهر و کارآزموده جهان به منظور افزایش بهره وری و موفقیت شان بنیان نهادم. پس از گذشت نُه سال و داشتن شبکه ای بیش از ۱۰۰ میلیون عضو در مورد چگونگی مدیریت افراد حرفه ای در هر صنعت، نحوه ی اتصال شان با شبکه های مطمئن تجاری، یافتن شغل، مبادله اطلاعات و ارائه هویت آنلاین شان درس های زیادی آموختم. پس از آن که افراد حرفه ای زیادی از لینکدین استقبال و از آن استفاده کردند، من و همکارانم اطلاعات زیادی را در مورد مهارت های رایج، گرایش های صنایع و مسیرهای شغلی که به فرصت ها منجر می شد از منابع مختلف جمع آوری کردیم. در این راستا من به نکات ارزشمندی رسیدم که نشان می داد چه رویکردهایی منجر به موفقیت، و کدام منجر به شکست می شود؛ کدام تاکتیک ها پربازده بوده و کدامیک بی اثر است. سرانجام میل به نوآوری جرقه ای در قلبم زد و آتش میل و اشتیاقم را برای سرمایه گذاری در این زمینه برافروخت. 
مدیریت لینکدین حرفه ی اصلی من است. با وجود این در سایر استارت آپ ها نیز دستی بر آتش دارم. در سال های اخیر با سرمایه گذاری در بیش از صد شرکت این فرصت را یافته ام تا کارآفرینان زیادی را برای توسعه کسب و کارشان یاری و حمایت دهم. مانند جلسات توفان فکری با مارک پینکس ( ۱۶) در شرکت زینگا در مورد استراتژی بازی اجتماعی، یا موشکافی و تحلیل درباره آینده ی موبایل و اینترنت با کوین رُز ( ۱۷) در شرکت دیگ و میلک، یا همکاری با مت فلنری ( ۱۸) برای تهیه الگویی به منظور اهدای وام به فقرای جهان. پس از کسب تجربه در کارهای متنوع، شاه کلید ایجاد دگرگونی های مثبت را در تمام ابعاد کسب و کار یافتم و به دلایل موفقیت و شکست در کارآفرینی پی بردم. 

۱۰. Microfinance 
۱۱. I.B.M
۱۲. Goldman
۱۳. Ronald Brownstein
۱۴. Atlantic
۱۵. Steve Jobs
۱۶. Mark Pincus
۱۷. Kevin Rose
دسته بندی خلاصه کتاب (معرفی)
اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.